شب سیاه

 

 

خنده هامون الکی   اشک هامون دروغکی  حرف هامون یه دنیا راز   دلمون پر از نیاز

 

 

 اخ که نمیدونید چه لذتی داره همه جا تاریک باشه و فقط چراغ اسمون دلت روشن باشه

اونقدر تاریک باشه دور ورت که با نور دل بتونی دوباره چهره ماهش رو ببینی

اینقدر حرف برای گفتن داری که احتیاج به پیدا کردن سوژه نیست

اون قدر حرف تو دل دارم که با یه شب دو شب نمیشه گفت

میدونی هر صبح به انتظار شب میشنم اسمون رو میبینم تا وقت حضور تو برسه

میدونی عزیزم برای چی میگم شبها بیایی     

اخه یه خورده حسودم ؟!! شایدم میترسم که کسی تو رو نگاه کنه

واسه همین تو رو شب دعوت میکنم و با چراغ دل محفل روشن که فقط خودم ببینمت

هیچ وقت هیچ وقت شبهای ما تکراری نیست مگه نه بانو

شب ها ... هر شب یادی از یک روز که با هم گذروندیم رو مرور میکنیم

مثل همون روزها برام تازگی و لذت داره

خوب میدونی که روزها برام زجر اور هست واقعا سخت ترین کار به انتظار نشستن هست

اره تو روز دلم میگیره اخه فقط باید عقربه های ساعت رو دنبال کنم تا شب بیاد

با توام بانو ...غربت تمام دلت رو گرفته با تو حرف میزنم

تنها کسی که میتوانم باهاش حرف بزنم اخه میدونی

سارای من دیگه نمیشنوه دیگه صحبت نمیکنه دیگه نمیتونه گوش کنه

دیگه سوال نمیکنه دیگه از من جواب نمیخواد اره خوب همه اینها هست ولی با حضورش ...

ارامشی رو به پیکره خسته من میده که فقط برای حضور دوباره اون دست به دامن خدا میشم

که امشب رو هم فرصت بده تموم حرفهامو میزنم

اما خدا هم میدونه دروغ میگم اخه من برای سارای عزیزم یه دنیا حرف دارم

انگار که خدا نمیدونی من نه سال تو حسرت دیدار بانوی شبهام هستم 

پس امشب هم اون نرگس مست رو ازاد بذار که همچون شبهای قبل پیشم بیاید

اره خوب سهم من از حضور او فقط اشک اه هست ولی دلم رو به همین خوش کردم

که شاید یه شبی زیر نور مهتاب جسم سارای عزیزم رو لمس کنم

ای خدای مهربون این خواسته بدی هست این برای من یه آرزو یا یک رویای کاله

ولی منم بیکار ننشستم دست به دعا و چشم انتظارش هستم

تمام وجودم رو سنگ فرشی از جنس دوست داشتنم پهن کردم

فقط کافیست که بیایی راستی ماه هم کمک میکنه ها تو شب های مهتابی

میدونی شب خیلی زیباست ولی با حضور تو برای من آرامش بخش میشود

اخه حجاب چادر سیاه شب رو میندازه رو شونه ماه

تو یه شب قشنگ زیر نور همین مهتاب خانوم

به این امید التماس خدا میکردم که تو رو به سفر نبره منو تنهاتر از این نکنه

ولی تو عازم سفر شدی زیر نور ماه من رو تو حسرت نوازشها دستت گذاشتی

اونقدر بی اختیار شده بودم که تا صبح تموم وجودت رو با اشک غسل دادم و ...

درسته که اون شب رو .... ولی اون شب رو هم دوست دارم

اخه من و سارا برای اخرین بار دست تو دست هم گذاشتیم و ....

اره خوب بودن سارای عزیز کنارم .. من رو فارغ از این دنیا میکنه

امام حسین رو قسم داده ام که

تنها کسی که برای من باقی مانده از کنارم سفری دوباره نکنه

یا اگر هم راهی سفر دیگه ای شد راه رسیدن به خداوند رو به من نشون بده

تا دوباره همراه او بنشینیم به انتظار یک شب ....

 

دوستای خوب ارزو میکنم که شب های زندگیتون همیشه روشن و اسمون دلتون پر از ستاره باشه ... ولی قدر شبها رو شب زنده دار ها میدونن از شبهاتون خوب لذت ببرید که صبح با طلوع افتاب تمام رویاهای زیبای شبانه جای خودشو به واقعیت روزگار میده تا بدونید که .....

نظرات 124 + ارسال نظر
ناناز دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:25 ب.ظ http://www.omidzendegi.blogfa.com

مرا در شب تار بگذار و بگذر / قدم بر سر خار بگذار و بگذر / اگر بیمی از خون و باران نداری / مرا چشم ها زار بگذار بگذر ..سلام مهربون ..نبینم دوست دلش بگیره
صحبتات قشنگن
درد دلت صادقانه اس
ممنون که سرزدی
موفق باشی مهربون

ترانه دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.taraneh61.blogfa.com/

بابا شوخی بید!! ما همه جوره به شما ارادت داریم:)
راستی سلام! خوبی؟!!

لیدا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 ب.ظ http://www.ghanonetabiat.persianblog.com/

سلام.نمی دونم چی بگم .ایکاش هیچ فراقی نبود و همه عاشق ها قدر همدیگرو می دونستن.من آپ کردم ....راستی یه سوال کمی فضولانه :شما چندوقت همدیگر رو می شناختین؟

زهره دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:47 ب.ظ http://www.tasvireroya.blogfa.com

سلام
ممنون از حضور شما
متن زیبایی بود
موفق باشید

آرفو دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:01 ب.ظ http://arfo.blogfa.com

((خنده هامون الکی اشک هامون دروغکی حرف هامون یه دنیا راز دلمون پر از نیاز ))
از این تیکش خیلی خوشم اومد .

به مرگ فکر کنید...

سپیده دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:06 ب.ظ http://sepideye-sobh.blogfa.com

سلام.
خیلی زیبا بود.
خیلی ساده و پر مفهوم.
اشکم در اومد...
الهی به هر چی میخوای برسی.این رسم کثیف روزگاره...
بازم منتظره حظورتم.
سبز باشی.مشکییم تا ابد...

شیدا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:12 ب.ظ http://www.sheidablog.blogfa.com

سلام
متن زیبایی است خیلی زیبا می نویسید امیدوارم تخیلی
باشد واگر نه که متاسفم..با سپا س

نورا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:20 ب.ظ http://nooronline.persianblog.com

با سلام به شما برادر عزیز،خوبید؟
مثل اینکه کامنتاتونو با دقت نمی خونیدا!
چون بنده به موقع اومدم و متن زیباتونو خوندم
اما امروزم باز این سعادت نصیب بنده حقیر شد که بیام اینجا و یه بار دیگه نوشته هاتونو مرور کنم
همیشه شاد باشید و سلامت
در پناه حق و التماس دعا

هومن دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:35 ب.ظ http://hamraz.blogfa.com

سلام دوست عزیز خوبی؟
من اپ کردم خوشحال میشم حضور سبزتون را حس کنم
موفق و شاد باشی
بای.

شادی(فرزند آتش) دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:44 ب.ظ http://www.fire-girl-no1.blogfa.com

سلام مثل همیشه زیبا و جذاب غیر از این چیزی بلد نیستم راستی من آپم

صبا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:47 ب.ظ

سلام دیدن وبلاگت واسم یه جرقه بود جرقه یاد آوری خاطره هام
خاطره زندگی یکی از عزیزانم مثل تو بود ولی تحمل تو رو نداشت ببخشید گریه ام گرفته نمیدونم چی دارم میگم فقط یه خواهش من من میخوام درموردش برام بنویسی اگه موافق بودی برام آف بگذار ممنون

شهرزاد سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:18 ق.ظ http://http://maman-o-golak.blogfa.com/

دوستم ....
منم خیلی ازاین شب ها داشتم
شب های با دل تنگ.... تنها.....یه خلوت دلگیر
در همون اوقات به انتظار صبح می نشستم اونم تنهای تنها
اما حالا روزگاری که تنها شب را به امید صبح زند ه ام ......
))))))))))))))))))))))))))
از اینکه هنوز در یادت جایی دارم ممنونم

محسن (در جستجوی یار) سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:14 ق.ظ http://www.mp1234.blogfa.com

سلام عزیز
متن جالبی بود

دل من دیر زمانی است که می پندارد
دوستی نیز گلی است
مثل نیلوفر و ناز
-ساقه ترد و ظریفی دارد
بی گمان سنگ دل است
ان که روا میدارد
جان این ساقه نازک را
-دانسته-
بیازازد

الهام سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:22 ق.ظ http://nasimegham.blogfa.com/

اگر به آبی این آسمان بیاندیشیم
توان رسید به مفهوم روشن پرواز
سلام
قشنگ بود و غمگین.
شاد باشید.

امیر سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:28 ق.ظ http://www.sahel2007.blogsky.com

سلام
ممنون که بهم سر زدی.... ببخش که منم دیر بهت سر زدم آخه یه چند وقته سرم شلوغ شده خیلی کم میام نت
...
متن قشنگی نوشتین ...
به قول حافظ :
بس بگشتم که بپرسم سبب در فراق
مفتی عقل در این مسئله لا یعقل بود !
...
ناراحت بشین اشکال نداره ولی اونقدر خودتونو ناراحت نکنید که این ناراحتی به زندگیتون مسیر و جهت بده !

با آرزوی موفقیت و سلامتی
یا حق

لیلا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:19 ق.ظ http://rooz-be-rooz.persianblog.com

و کاش می شود در یلدا به بلندای شبش عاشقی کرد ... گفت .. خندید .. شنید ... و یلدا آمده تا تا تمام لحظاتش را پیشکش کند ، آمده تا اینبار دیر به استقبال صبح برود ...چقدر خوب است که امشب دیر روشن می شود ...

الهام سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:14 ب.ظ http://elahenaz1368.blogfa.com

سلام خوبی
وب جالبی داری
من اسمم الهام نه نازنین
به وب من سر بزن خوشحال میشم

گل اخرا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:49 ب.ظ http://ochre.blogfa.com

سلام...خوب بود عزیز.
نمی دونم چی بگم...دلتنگت شدم.

دلم گرفته است
به ایوان می روم و پوست کشیده ی شب را نوازش می کنم.
{فروغ}

انتهای همه چی بی رنگیست.....من خوب می دانم ...سرنوشت را نباید بازی کرد و نوشت...سرنوشت از قبل بازی شده...ما فقط باید بیننده ی بازیگر باشیم...بازیگردان کس دیگه ایه.....

گریه حق انسان دلگرفته است ..
و لبخند حق انسانی است که گریه کرده است...لبخند بزن داداش...
این زندگی خیلی کمه
دو روز داره
دو روزشم پر از غمه

ا ساعتش و شاد باش.

سلام

زینب سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:42 ب.ظ http://www.aynoo2004.persianblog.com

سلام
تشب رو خیلی دوست داشتم چون تو بالکن خونم در انتظار کسی بودم که تمام وجودم رو پر کرده بود حالا خسته از این انتظار انتطاری که برام معلوم شده پایانی نداره حالا شب شده دشمن جونم اما بااین وجود بازم شب خیلی زیباست بازم دوسش دارم خیلی زیاد

سپیده سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:47 ب.ظ http://sepideye-sobh.blogfa.com

نمی دانم چه شده ؟
این روزها این من هستم که روزها را می گذرانم یا روزها هستند که مرا می گذرانند ...
انگاری که فقط می خواهند مرا پشت سر بگذارند ...
بی اینکه رنگ خاطره ای از حضورم بر جا گذارند.......
گر چه کم کم دارم احساس می کنم که اگر این روزها هستند که مرا طی می کنند...
اما مهربانتر شده اند...
سلام.آپم.

نازنین(زندگی) سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:41 ب.ظ

سلام :

هر جا هستی شاد و موفق باشید .دعاگوی شما .نازنین

نگاه مست سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:53 ب.ظ http://www.jonoon-e-javid.blogspot.com

جالب بود ...

.غزاله چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:33 ق.ظ http://www.pare-parvaze-ma.persianblog.com

سلام /ببخشید که چندوقت نبودم نتونستم بیام و مرسی که تو منو تو این مدت فراموش نکردی بازم بیا پیشم

نازنین(زندگی) چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام:

برادر ارجمند وبلاگی که برای شما دایر کردم برو و عکسها را ببین به من بگو //حذفش کنم .ممنون

مریم چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:06 ق.ظ http://sherveh.persianblog.com

من اکنون در غروب انتظارم راه می پویم
ترا همچون حریقی در کران این شب تاریک می جویم
و در پایان این شب زنده داریها
و در آنسوی این چشم انتظاری ها
ترا بار دگر در خویش خواهم دید...
شاد باشی

نسیم چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:53 ب.ظ http://narmafzarkids.blogsky.com

اگر عشق نبود
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری! بیگمان پیش از اینها مرده بودیم
اگر عشق نبود

اگر کینه نبود
قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند
من با دستانی که زخم خورده توست
گیسوان بلند تو را نوازش میکردم
و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بودم
به یادگار نگه میداشتی
و ما پیمانه هایمان را در تمام شبهای مهتابی
به سلامتی دشمنانمان می نوشیدیم



اگر خداوند یک آرزوی انسان را برآورده میکرد
من بیگمان
دوباره دیدن تو را آرزو میکردم
و تو نیز
هرگز ندیدن من را
آنگاه نمیدانم
براستی خداوند کدامیک را میپذیرفت؟



سلام. مرسی که سر زدی. حسابی دلم گرفته بازم پیشم بیا

یه دل کوچولو چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:12 ب.ظ http://chibegam.blogfa.com

سلام..خوب ادم معمولان زمانایی شب زنده داری میکنه که تو دلش غصه داشته باشه یا دلش بد جور گرفته باشه...که امیدوارم هیچکی همچین حسی نداشته باشه..ولی گاهی اوقات خوبه چون حداقل به یاد خدا می یوفتیم..
موفق باشی

دخترمشرقی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:50 ب.ظ http://roya0sharghi.blogfa.com

سلام.......مقدس.............ولی نه از نوع گناهش..........(چشک)
خوب بیدی فکر وکردم با هام قهر بیدی (با لهجه نیلونی)ها ها
شعر اولت منو یاد رضا صادقی انداخت (خواننده)خنده های الکی /گریه های زورکی................
میگم شب زنده داری خیلی خوب ولی به شرطی که در توهم بسر نکنی........
می خوام یک چیزی بهت بگم شاید قبلا هم گفته باشه :فقط مواظب خودت باش که یک وثقت حسرت
روزهای گذشته رو نخوری ادم همیشه جوون نیست /رویا و فکر وخیال همه همه یک روز تموم میشه
انشا لله موقعی که اوضاع عرق امن شد خدا قسمت کنه ویک سفر به کربلا هم برید فقط
اگه یک زمان رفتید نائب زیاره ما هم باشید /راستی مشهد رفتید؟
اونی هم که گفتی ایشالله خدا برات نگهداره

شهریار پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:34 ق.ظ http://khaterateshab.persianblog.com

سلام.انگاری منم دیر کردم....نه؟؟؟

تو شعرهاى سپید من
جایى نمونده واسه تو
سیاهى و در به درى از روزگار من برو
برو دیگه دوست ندارم
یه لحظه پیشم بمونى
دیگه نمى خوام تو گوشم
شعرهاى غمگین بخونى
اگه نمیرى هم بدون
که دشمن جون منى
دلم میخواد
هر جورى هست
کنار من جون بکنى
دنیاى من روشنه و
تو دشمن روشنیهام
خورشید من داره میاد
بى سر و پاى رو سیاه
میخوام روزهاى خوب من
شکنجۀ جونت بشه
سپیدیهاى من تو رو
تا مرز مردن بکشه
سیاهى و در به درى
غصۀ ناتموم من
چه قد باید گریه کنم
از من و گریه دل بکن
دختر ماه و مهرِ من
اومده و پشت دره
اونم دلش میخواد منو
از روزگارم ببره
برو دیگه دوست ندارم
یه لحظه پیشم بمونى
دیگه نمى خوام تو گوشم
شعرهاى غمگین بخونى

امیدوارم سیاهی این شبها روشنی را از دلمان جدا نکند.
منم به روزم.

طلا بانو پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:55 ق.ظ http://gozar.mihanblog.com/

گناه مقدس

فقط میتونم بگم اسم زیبای رو انتخاب کردید خیلی زیباست

دوست خوبم من هم خدا رو قسم میدم به امام حسین هر دوی شما رو نگه داره

الهی امین....... به وب محقر من هم بیا مقدمت را پاس میدارم.. طلا بانو

عروسک پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:57 ق.ظ http://sarzamine-sargardany.blogfa.com

سلام
خیلی زیبا نوشته بودید ... موج احساسات رو در تک تک کلماتتون میشد حس کرد ...

ممنون که خبرم کردین

یا حق...

امیر پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:49 ق.ظ http://www.sahel2007.blogsky.com

سلام
من آپم ، خوشحال میشم سر بزنین

با آرزوی موفقیت
یا حق

level love me پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:01 ق.ظ

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارمدوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌

امید پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.omidlive.persianblog.com

سلام دوست عزیز.ممنون که سرزدی. ازت ممنون که به من خبردادی مه آپ شدی. واقعا چیزهایی که مینویسی به دلم میشینه واشک منو درمیاره. امیدوارم موفق باشی.

غریب اشنا پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:13 ب.ظ http://www.hejregol.blogfa.com/

سلام ای ول محشر می نویسی خیلی زیبا واقعا خوب احساست رو به تصویر می کشونی.باور کن روزی نویسنده خواهی شد. در مورد خلوت تنهایی ات وراز ونیازت فقط به احساس پاکت غبطه می خورم.واین که هنوزم شکوفه های گلبوته عشقت رو چه خوب نگه داشتی وباغبونی می کنی. باغبون غمگین خسته نباشی روزی دوباره شکوفه می زنه ونهال عشقت سرشار از عطر زنذگی می ده

دختر پاییزی پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:33 ب.ظ http://dokhtare-payizi.persianblog.com

سلام عزیزم..خوبی..مرسی به وبلاگ من امدی..حیف که دیر باهات آشنا شدم و درست زمانیه که برای آخرین بار آپدیت کردم...منتظرت هستم..قربانت

نسرین پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:22 ب.ظ http://icylady.persianblog.com

سلام دوست خوبم.مثل هر پنجشنبه به روزم و منتظر.وقت داشتی یه سر پیشم بیا.

*پرنسس* جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:46 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com

شب است و گیتی غرق در سیاهی
شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند
و از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند
تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ،
شب یلدا را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . .

بانوی شعر جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:04 ق.ظ http://www.banoyesher.blogfa.com

چه فرق می کند بهانه ام برای از تو نوشتن تو باشی یا تو ... چه فرق می کند ... مهم این است که از تو بنویسم حتی وقتی دستم به حریر جسمت می رسد ... باز هم فرقی نمی کند مهم از تو نوشتن بود ... اگر از من بپرسی بزرگترین رسالتم را ... بی شک به تو خواهم گفت :از تو نوشتن ...

سمانه جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:31 ق.ظ http://elliya.persianblog.com

امیدوارم شب دل هیچ کس تاریک نباشه

هیلدا جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:13 ب.ظ http://www.hildabihamtast.blogsky.com

یه شبم که مهربون شدی با دل من صبح ناخونده داره دشمنی با من می کنه.......................!

ملوسک جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:05 ب.ظ http://hermess.blogfa.com

سلام.
هیچ وقت هیچ وقت شبهای ما تکراری نیست ...

ملوسک جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:08 ب.ظ http://hermess.blogfa.com

دیروز:
تو را که مرور میکنم تمام ذهنم بوی عشق میگیرد.آن وقت اتاق دلم شبیه خاطره کبوتر میتپد
کاش هیج وقت خاطره نشوی.
امروز:
وقتی قرار است نباشی زمان به نیامدنت گیر میکند.وقتی قرار است بیایی قلب ساعت به نبض زمان زنجیر میشود.وقتی میایی خاکستری ها آبی میشوند
فردا:
وقتی خیال با تو بودن سنجاق میکنم به نگاه پنجره از همه چشمهای منتظر قشنگ تر میشود.
امروز چقدر نگاه پنجره بوی تو را میدهد...

ملوسک جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:01 ب.ظ http://hermess.blogfa.com

شب را دوست دارم !
چون دیگر رهگذری از کوچه پس کو چه های شهرم نمی گذرد تا سر گردانی مرا ببیند .
چون انتها را نمی بینم
تا برای رسیدن به آن اشتیا قی
نداشته باشم
شب را دوست دارم
چون دیگر هیچ عابری از دور اشک های یخ زده ام را در گوشه ی چشمان
بی فروغم نمی بیند
شب را دوست دارم
چرا که اولین بار تو را در شب یافتم
از شب می ترسم
تو را در شب از دست دادم.
از شب متنفرم ،
به اندازه ی تمام عشق های دروغین
با آفتاب قهرم ،
چرا شبها به دیدارم نمی آید؟
نمی آید تا با دست هنر مندش سا یه ی تو را بر دیوار خیالم نقش زند
و مرا به بودنت دلخوش سازد
شاید آفتاب با من قهر است؟؟
آ ن روز که تو در کنارم بودی ،
هرگز به آ فتاب سلام نکردم ،
هرگز به روی شب لبخند نزدم.
و برایش دستی تکان ندادم.
این مجازات تمام لحظه هاییست که همه ی دنیا را در تو میدیدم
و تو را در تمام دنیا

دختر مشرقی جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:01 ب.ظ

میگم اینجا که خبری نیست که دعوت می کنی /هاها ها
دروازه های این شهر مشرق زمین بروت باز /تا روسر صاحبخونه ..............

دلتنگ جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:40 ب.ظ http://depress.blogfa.com

ما دلمون براتون تنک شده بابا

ابجی خاطره جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:58 ب.ظ http://yadto.blogfa.com

سلامممممممممممم به دوست جونم
خوبی عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متن با احساس بود افرینننننننننننننننننن
به روزم بیا پیشم
یا حق

لیدا جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:48 ب.ظ http://kaghaz-e-sefid.blogfa.com/

سلام بازم ممنونم که بهم لطف داری و سر میزنی...آپدیت کردم بیا اونورا...

دهاتی جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:14 ب.ظ http://dehaty.blogfa.com

اینکه میگویند در شهر خبرهائی هست . پس هست .
من دهاتی که از نوشته تو دوست عزیز غرق در لذت شدم . فقط فلسفه نامت برای من روشن نیست . آن را هم بگذار به حساب سادگی من دهاتی .

نیلوفر شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:57 ق.ظ http://www.manana521.blogfa.com

سلام خوبی؟ سلامتی؟خوش میگذره ؟راستی من آپ کردم(چشمک)خوشحال میشم بیای یادت نره ها... اصلا همین حالا کلیک کن رو وب سایتم(بچه پررو) راستی 5 دی تولدمه اگه خواستی یه تبریک بگو(خنده)(چشمک) چقد من پرروهستما...! فعلا بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد